ارثیه

شهادت ارثیه ماست؛ تا ارث خود را نگیریم آرام نخواهیم گرفت...

ارثیه

شهادت ارثیه ماست؛ تا ارث خود را نگیریم آرام نخواهیم گرفت...

ارثیه
۲۴ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۵۸

یه کم با قران یه کم

بسم الله الرحمن الرحیم

کمی با قرآن، کمی با قرآن، کمی با قرآن

مطالبی که خدای متعال در قرآن آورده چیزی نیست که فقط بخوانیم و رد شویم بلکه باید درس بگیریم باید عبرت بگیریم باید در زندگی خودمان از آنها استفاده کنیم؛ چه فایده ای دارد  بخوانیم یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم( یعنی ای مومنان قومی قوم دیگر را مسخره نکند) ولی ما یکدیگر را مسخره کنیم واقعا قرآن خواندنمان چه فایده ای دارد؟ و هزارها مثال دیگر... .

اما یک داستان به شدت درس آموز را خداوند در قرآن بیان فرموده که شاید آیاتش را خوانده باشیم اما به داستان توجه نکرده باشیم من می خواهم این داستان را برای شما عرض کنم.

سوره کهف آیه 32 الی 44

خداوند متعال در سوره کهف به پیامبر خود می فرماید که برای ما مثال دو مردی را بیاورد که یکی از آنها دو باغ داشت و دیگری به مانند مرد اول ثروتمند نبود اما فرد مومنی بود.

خداوند این دو باغ را پر از میوه و برکت و ثمرات قرار داده بود و میان این دو باغ رود بزرگی در جریان بود. صاحب این دو باغ درآمد فراوانی داشت و بسیار فخر فروشی می کرد و باغ و ثروت خود را به رخ دیگری می کشید و حسابی به آنها می نازید و به دیگری می گفت من از نظر ثروت و نفرات از تو قویتر و نیرومندترم. این مرد ثروتمند پا را از این فراتر گذاشت و هنگامی که در باغ راه می رفت گفت: من گمان نمی کنم هرگز این باغ نابود شود. او اصلا این فکر را نمی کرد که خدا این باغ را به او عطا کرده است. او می گفت فکر نکنم قیامتی در کار باشد و حتی اگر به سوی خدا بازگردم جایگاهی بهتر از اینجا نصیبم خواهد شد. یعنی فکر می کرد که هر که در زندگی دنیا از ثروت بیشتری برخوردار باشد در آخرت نیز از مقام و منزلت بالاتری برخوردار است. چه خیال باطلی.

مرد دوم که مرد مومنی بود گفت آیا به خدایی که تو را آفرید کافر شدی؟ و گفت من کسی هستم که خدا پروردگار من است و چرا هنگامی که وارد باغت شدی نگفتی این باغ نعمتی است که خداوند خواسته است؟ نیرویی جز از ناحیه خدا نیست و اگر می بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم مطلب مهمی نیست. شاید خداوند بهتر از باغ تو به من بدهد و از آسمان عذابی برای تو بفرستد به گونه ای که باغت نابود شود و با خاک یکسان شود.

اتفاقا همانگونه که مرد مومن گفت شد. یعنی عذاب الهی آمد و باغ و میوه های آن مرد ثروتمند را نابود کرد و او پیوسته دستهای خود را به هم می مالید و به خاطر هزینه هایی که صرف باغش کرده بود ناله می کرد و می گفت ای کاش کسی را همتای خداوند قرار نداده بودم... .

اما درسی که می گیریم بسیار واضح است. نازیدن به مال و منال دنیا نادانی است. چرا که این دنیا فقط امانتی در دست ماست و ما صاحب حقیقی آن نیستیم و صاحب حقیقی آن خداوند است.

دلخوش کردن به ثروت دنیا و وابسته شدن به آن مرگ را سخت تر می کند و اگر صاحب حقیقی را بشناسیم وقتی که مثلاً خداوند از طریق زلزله یا سیل اموال را از ما می گیرد باز هم شاکر خدا هستیم و اعتراض نمی کنیم چون صاحب حقیقی خداست و او خود بهتر می داند چگونه از اموالش استفاده کند.

از این که خدایی نکرده به دیگری فخر بفروشیم و بگوییم من نسبت به تو خانه های بیشتری دارم من باغ های بیشتری دارم من پول بیشتری دارم و تو نداری باید به شدت به خدا پناه ببریم و این حرف ها را نزنیم وگرنه خدا به دادمان برسد.

اینکه فکر کنیم چون در دنیا از ثروت بیشتری برخورداریم در آخرت هم اینگونه است تفکر غلطی است چرا که ان اکرمکم عندالله اتقیکم و هو خیر ثوابا و خیر عقبی: عزیزترین فرد نزد خداوند با تقواترین است و بهترین پاداش و بهترین سرانجام نزد خداوند است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۲۴
کریم ابراهیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی