ارثیه

شهادت ارثیه ماست؛ تا ارث خود را نگیریم آرام نخواهیم گرفت...

ارثیه

شهادت ارثیه ماست؛ تا ارث خود را نگیریم آرام نخواهیم گرفت...

ارثیه

۱۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
چند مقاله پیوست شده که می توانید آنها را دریافت نمایید. ضمنا توضیح کلی برخی از مقالات و عناوین آنها در یک پی دی اف جدا تقدیم می شود(عزیزان تا شنبه 5 اسفند موضوعات انتخابیشان را به بنده اطلاع دهند)(یکی از دریافت ها دریافت مقالات و دیگری توضیح برخی از انها و عناوین آنها)دریافت 

دریافت

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۰۵
کریم ابراهیمی
بسم الله الرحمن الرحیم
کم پیش می آید که اینقدر از درون ناراحت شوم اما وقتی شنیدم در چنین دامی افتاده ای ناراحت شدم. تو گردن من حق داری
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۱۱
کریم ابراهیمی

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست ، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر خواهر پسر خاله و دختر عمو نیست که آش کشک خاله باشد.
دوستی انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند تعریف می شود.
با دوستانمان میتوانیم از همه چیز حرف بزنیم و

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۰۲
کریم ابراهیمی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما
عزیز دلم برای ازدواج جوانهایی که در دام عشق واهی و پوچ می افتند چه پیشنهادی داری؟ منظورم جوانانی است که مثلا با یک نگاه عاشق می شوند و این عشق حجابی برای عقلش میشود و دور همه چیز را خط می کشد هرچه می گویی پسر جان این ره که تو می روی به ترکستان است
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۳۵
کریم ابراهیمی

اقتصادی  -     نظر: ۰

سید پرویز جلیلی کامجو/ تأملاتی پیرامون جنبه‌های اقتصادی سبک زندگی(1)؛

چرا کیفیت کالاهای ایرانی مطلوب نیست؟

افزایش کیفیت کالاهای داخلی یکی از شاخص‌‌های اصلی اقتصاد مقاومتی است؛ اما سؤال اصلی این است که با وجود اهمیت موضوع کیفیت و تأکید بر آن، چرا در اقتصاد ایران به این مسئله به صورت جدی پرداخته نمی‌‌شود؟ آیا این مسئله نشان از وجود مشکلات ساختاری و ریشه‌‌ای در زمینه‌ی ارتقای کیفیت در اقتصاد ایران نیست؟

 

گروه اقتصادی برهان/ سید پرویز جلیلی کامجو؛ «اعتماد» یکی از ابعاد سرمایه‌ی اجتماعی است که وجود آن در جامعه باعث کاهش هزینه‌‌های مبادله و تسهیل مبادلات می‌‌شود و مزایای مثبت خارجی فراوانی برای جامعه ایجاد می‌‌نماید. متأسفانه امروزه جامعه‌ی ایرانی از این سرمایه‌ی اجتماعی تا حد زیادی محروم است و یکی از مصادیق آن این است که مصرف‌کنندگان به توزیع‌کنندگان و تولیدکنندگان داخلی اعتماد ندارند. کیفیت محصولات و ارائه‌ی مناسب خدمات، که اعتماد عمومی به خدمات و تولیدات داخلی را افزایش می‌دهد، از مهم‌ترین عوامل رشد اقتصادی محسوب می‌شود. نگرش‌های جدید در بحث مدیریت کیفیت، اثبات کرده است که ارزان‌ترین مسیر در فعالیت اقتصادی بنگاه‌‌ها و ماندگاری تولیدکنندگان در بازارهای هدف، عبارت است از: «ارتقای کیفیت تولیدات»

 

با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر توجه به کیفیت تولیدات داخلی، در این مقاله برآنیم تا دلایل کاهش سطح کیفی تولیدات کالاهای داخلی را از ابعاد مختلف ارزیابی کنیم. البته بحث کیفیت، هم در بخش «خدمات» و هم در بخش «کالاها» مطرح است؛ اما در این مقاله به بحث پایین بودن کیفیت خدمات دولتی و خصوصی در ایران نمی‌‌پردازیم و فقط کیفیت کالاها را در نظر خواهیم گرفت. مهم‌ترین مزیت افزایش کیفیت کالاهای داخلی این است که منجر به افزایش قدرت رقابت‌پذیری کالاهای ایرانی در سطوح بین‌المللی و منطقه‌‌ای، افزایش تمایل بازار داخلی به خرید کالای بومی و کاهش واردات و وابستگی به خارج خواهد شد. همچنین قابل ذکر است که افزایش کیفیت کالاهای داخلی یکی از شاخص‌‌های اصلی اقتصاد مقاومتی است و همین امر اهمیت این موضوع را دوچندان می‌‌نماید. اما سؤال اصلی این است که با وجود اهمیت موضوع کیفیت و تأکید بر آن، چرا در اقتصاد ایران به این مسئله به صورت جدی پرداخته نمی‌‌شود؟ آیا این مسئله نشان از وجود مشکلات ساختاری و ریشه‌‌ای در زمینه‌ی ارتقای کیفیت در اقتصاد ایران نیست؟

 

کیفیت (Quality)

 

کیفیت کالا، توانایی و قابلیت کالا در انجام وظایف محوله و مورد انتظار است که شامل دوام، زیبایی ظاهری، قابلیت اعتماد، تعمیرپذیری آسان، سهولت استفاده و سازگاری با محیط زیست، در کنار قیمت مناسب می-‌شود و در تعیین جایگاه کالا در بازار و نزد مصرف‌کنندگان، نقش بسزایی ایفا می‌نماید.

کیفیت را از 3 بُعد تولیدکننده، مصرف‌کننده و قوانین می‌‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار دارد که هر مورد نیز در چند بخش قابل بررسی است.

 

عوامل مربوط به تولیدکننده:

 

ضعف بخش تولید

 

بخش تولید در ایران به دلایل مختلف، از جمله ضعف شاخص‌های 10گانه‌ی کسب‌وکار، نوسانات سطح عمومی قیمت‌ها و نرخ ارز، افزایش ریسک تولید، نرخ بهره‌ی بالا و سیستم نامناسب تأمین مالی، سودآوری بخش واسطه‌گری، عدم حمایت دولت به خصوص در بخش هدفمندی یارانه‌ها، دستوری بودن نرخ بهره و قیمت برخی کالاها و دستمزدها و... ضعیف شده است و این امر منجر به عرضه‌ی کالای کم‌کیفیت خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۴۵
کریم ابراهیمی

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر خوشبختی کودکتان را می خواهیددریافت مطلب ضمیمه را پیشنهاد می کنم...روی دریافت کلیک بفرمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۱۳
کریم ابراهیمی

بسم الله الرحمن الرحیم

مشکل مدیریت و مدیریت صنعتی در ایران

دوست عزیزم اگر می توانی و دستت می رسد کاری بکن.

چند جمله زیر در مورد مشکلات مدیریت و مدیریت صنعتی در کشور عزیزمان است مطالعه فرمایید و نظر خود را بگویید و اگر می توانید این پیغام را به گوش مسئولین مربوطه برسانید این کار را انجام دهید... .

یکی از مشکلات اساسی رشته مدیریت در کشور ایران این است که مدیریت به عنوان یک تخصص و یک حرفه مستقل شناخته نشده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۰۱
کریم ابراهیمی

بسم الله الرحمن الرحیم

کمی با قرآن، کمی با قرآن، کمی با قرآن

مطالبی که خدای متعال در قرآن آورده چیزی نیست که فقط بخوانیم و رد شویم بلکه باید درس بگیریم باید عبرت بگیریم باید در زندگی خودمان از آنها استفاده کنیم؛ چه فایده ای دارد  بخوانیم یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم( یعنی ای مومنان قومی قوم دیگر را مسخره نکند) ولی ما یکدیگر را مسخره کنیم واقعا قرآن خواندنمان چه فایده ای دارد؟ و هزارها مثال دیگر... .

اما یک داستان به شدت درس آموز را خداوند در قرآن بیان فرموده که شاید آیاتش را خوانده باشیم اما به داستان توجه نکرده باشیم من می خواهم این داستان را برای شما عرض کنم.

سوره کهف آیه 32 الی 44

خداوند متعال در سوره کهف به پیامبر خود می فرماید که برای ما مثال دو مردی را بیاورد که یکی از آنها دو باغ داشت و دیگری به مانند مرد اول ثروتمند نبود اما فرد مومنی بود.

خداوند این دو باغ را پر از میوه و برکت و ثمرات قرار داده بود و میان این دو باغ رود بزرگی در جریان بود. صاحب این دو باغ درآمد فراوانی داشت و بسیار فخر فروشی می کرد و باغ و ثروت خود را به رخ دیگری می کشید و حسابی به آنها می نازید و به دیگری می گفت من از نظر ثروت و نفرات از تو قویتر و نیرومندترم. این مرد ثروتمند پا را از این فراتر گذاشت و هنگامی که در باغ راه می رفت گفت: من گمان نمی کنم هرگز این باغ نابود شود. او اصلا این فکر را نمی کرد که خدا این باغ را به او عطا کرده است. او می گفت فکر نکنم قیامتی در کار باشد و حتی اگر به سوی خدا بازگردم جایگاهی بهتر از اینجا نصیبم خواهد شد. یعنی فکر می کرد که هر که در زندگی دنیا از ثروت بیشتری برخوردار باشد در آخرت نیز از مقام و منزلت بالاتری برخوردار است. چه خیال باطلی.

مرد دوم که مرد مومنی بود گفت آیا به خدایی که تو را آفرید کافر شدی؟ و گفت من کسی هستم که خدا پروردگار من است و چرا هنگامی که وارد باغت شدی نگفتی این باغ نعمتی است که خداوند خواسته است؟ نیرویی جز از ناحیه خدا نیست و اگر می بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم مطلب مهمی نیست. شاید خداوند بهتر از باغ تو به من بدهد و از آسمان عذابی برای تو بفرستد به گونه ای که باغت نابود شود و با خاک یکسان شود.

اتفاقا همانگونه که مرد مومن گفت شد. یعنی عذاب الهی آمد و باغ و میوه های آن مرد ثروتمند را نابود کرد و او پیوسته دستهای خود را به هم می مالید و به خاطر هزینه هایی که صرف باغش کرده بود ناله می کرد و می گفت ای کاش کسی را همتای خداوند قرار نداده بودم... .

اما درسی که می گیریم بسیار واضح است. نازیدن به مال و منال دنیا نادانی است. چرا که این دنیا فقط امانتی در دست ماست و ما صاحب حقیقی آن نیستیم و صاحب حقیقی آن خداوند است.

دلخوش کردن به ثروت دنیا و وابسته شدن به آن مرگ را سخت تر می کند و اگر صاحب حقیقی را بشناسیم وقتی که مثلاً خداوند از طریق زلزله یا سیل اموال را از ما می گیرد باز هم شاکر خدا هستیم و اعتراض نمی کنیم چون صاحب حقیقی خداست و او خود بهتر می داند چگونه از اموالش استفاده کند.

از این که خدایی نکرده به دیگری فخر بفروشیم و بگوییم من نسبت به تو خانه های بیشتری دارم من باغ های بیشتری دارم من پول بیشتری دارم و تو نداری باید به شدت به خدا پناه ببریم و این حرف ها را نزنیم وگرنه خدا به دادمان برسد.

اینکه فکر کنیم چون در دنیا از ثروت بیشتری برخورداریم در آخرت هم اینگونه است تفکر غلطی است چرا که ان اکرمکم عندالله اتقیکم و هو خیر ثوابا و خیر عقبی: عزیزترین فرد نزد خداوند با تقواترین است و بهترین پاداش و بهترین سرانجام نزد خداوند است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۵۸
کریم ابراهیمی


اهل دانشگاهم ، روزگارم خوش نیست

ژتونی دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقی

اهل دانشگاهم ، پیشه ام گپ زدن است

گاه گاهی می نویسم تکلیف

می سپارم به شما

تا به یک نمره ناقابل بیست

که در آن زندانی ست ، دلتان زنده شود

چه خیالی چه خیالی می دانم

گپ زدن بیهوده است

خوب می دانم دانشم بیهوده است

استاد از من پرسید

چقدر نمره زمن می خواهی

من از او پرسیدم ، دل خوش سیری چند

اهل دانشگاهم ، قبله ام آموزش

جانمازم جزوه ، مشق از پنجره ها می گیرم

همه ذرات وجودم متبلور شده است

درسهایم را وقتی می خوانم

که خروس می کشد خمیازه

مرغ و ماهی خواب است

خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود

درس بی کرنش می خواندیم ، نمره بی خواهش می آوردیم

تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می کردیم

کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت

درس خواندن آنروز ، مثل یک بازی بود

کم کمک دور شدم از آنجا

بار خود را بستم ، عاقبت رفتم در دانشگاه

به محیط خشن آموزش و به دانشکده علوم سرایت کردم

رفتم از پله کامپیوتر بالا ، چیزها دیدم در دانشگاه

من گدایی دیدم در آخر ترم

در به در می گشت

یک نمره قبولی می خواست

من کسی را دیدم ، از دیدن یک نمره ده

دم دانشگاه پشتک می زد

من نمی خندم اگر دوست من می افتد

من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دوبرابر بکنند

و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد

من در این دانشگاه

در سراشیب کسالت هستم

خوب می دانم استاد ، کی کوئیز می گیرد

برگه حذف کجاست ، سایت و رایانه آن مال من است

تریا، نقلیه و دانشکده از آن من است

ما بدانیم اگر سلف نباشد ، همگی می میریم

و اگر حذف نباشد ، همگی مشروطیم

نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نبود

کار ما نیست شناسایی مسئول غذا

کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها

کار ما شاید اینست که در مرکز پانچ

پی اصلاح خطاها برویم

اهل دانشگاهم ، رشته ام علافی‌ست

جیب‌هایم خالی ست

پدری دارم ، حسرتش یک شب خواب

دوستانی همه از دم ناباب

اهل دانشگاهم ، قبله‌ام استاد است ، جانمازم نمره

خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست

من نمی‌دانم که چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌کار

وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست

کار ما نیست شناسایی هردمبیلی

کار ما نیست جواب غلطی تحمیلی

کار ما شاید این است که مدرک در دست

فرم بی‌گاری هر شرکت بی‌پیکر را پر بکنیم

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۲۵
کریم ابراهیمی


 

اینجا همه چیز سرجای خودش است؛ اینجا همه حالشان خوب است اینجا همه در رفاهند اینجا همه بی تابند اینجا چون نعمت فراوان دارند تحملشان اندک است هشت سال زیر موشک و تانک مردم نداشتند ولی درس صبر را خوب از ایوب نبی مشق می کردند اینجا همه خوبند اینجا سیدی داریم که نفسش به همه دنیا می ارزد اما اینجا برخی نمی فهمند اینجا رادار برخی فقط نسبت به هواپیماهای ارزی و دلاری حساس است اینجا وضع همه خوب است اینجا می خوانند والله خیرالرازقین ولی امان از علم بی عمل. اینجا سکه را از بووووق! بیشتر می شناسند اینجا حال همه خوب است اینجا ولی برخی فراموشکارند اما نسبت به تابوت، قیمت دلار را خوب به یاد دارند آری تابوت را از یاد می برند چون اینجا همه حالشان خوب است حال هیچ کس بد نیست اینجا همه نفس می کشند و خوبند فقط کمی بی تابند نه بی تاب ارزان فروشی آخرت، بی تاب ارزند ارزی که یک ارزن هم نمی ارزد برای آخرتشان. نبضشان وابسته به ارز و سکه است اگر قیمت تغییر کرد یکی سکته می کند و یکی بال در می آورد چون حال همه سرجای خودش است. اینجا گرانی نیست اتفاقا ارزانی حکومت می کند؛ دروغ نود درصد افت قیمت داشته و چند درصد هم افزایش خرید. سهام شرکت کذبیان و شرکا به شدت فروش می رود اما رکود شدیدی شرکت صداقت را چنگ انداخته است. اینجا همه همه کارهایشان روبه راه است اینجا بازار ریا گرم گرم است و بازار اخلاص کساد کساد.

اینجا برخی خانه های چندمتر بتن می سازند غافل از اینکه می شود بهشت خدا را با کمتر از این هزینه ها خرید.

اینجا چون همه حالشان خوب است. برخی برای اینکه آفتاب نبیندشان نقاب می گذارند اما از چشمان هرزه و قلوب مریض باکی ندارند. چون حالشان خوب است. نمی دانم اینجا برخی چه به روزشان آمده آخر خود را کاملا بدست دیگران سپرده اند باکی از این ندارند که این دیگران چگونه اند؟ مریضند یا سالم؟ فهمیدم؛ این دختران چون حالشان خوب است از خود بیزار شده اند سعی دارند خود را گم کنند به همین دلیل دست به دامان چشمان دیگران شده اند چون حالشان خوب است اما نمی دانند شاید حال دیگران خوب نباشد.

 اینجا هیچ کس تنها نیست اما با خدا هم نیست با همراه اول است. اینجا تنهایی را جور دیگر معنا می کنند چون حالشان خوب است اینجا کسی تنهاست که از داشتن همراه اول محروم است اینجا کسی اگر خدا را نداشته باشد ولی همراه اول را داشته باشد تنها نیست. چون حالشان خوب است تنهایی را اینگونه تعریف کرده اند. چون اینجا تنهایی یعنی نداشتن همراه اول نه نداشتن خدا پس همه حالشان خوب است و چون همه حالشان خوب است توقعی جز این نمی رود.

اینجا برخی جور دیگر اما زندگی می کنند حال و هوای جنگ دارند و پیوسته گوششان به دهان کسی است که میدانند او از خودش چیزی نمی گوید رهبر است و چه خوب راهبری می کند کس نتواند از مملکتش ریالی کاسبی می کند

اینجا برخی میلیون ها برای خوراک مرغشان می دهند اما چشمشان که به صندوق صدقات می افتد انگار اژدهای هفت سر دیده اند چون حالشان خوب است.

اینجا چون همه حالشان خوب است نان را به نرخ روزش می خورند و وقتی شاه بر سر کار است نوکر دربار و وقتی حکومت اسلامی بپاست تسبیح به دست مسجد محله؛ گفتم که حالشان خوب است نگران نباشید.

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۰۶
کریم ابراهیمی


چند پیشنهاد برای ارتقا و پیشرفت کشور عزیزمان

The Islamic revolution have had many improvements. but they are not sufficient. And expectations are more. To achieve the prospect goals, we should try more and reform defects. I am going to present some suggestions in order to escalate situation of revolution.   

 

A.     Education systems, children and students:

Authorities should pay attention to children. because the future is made by them. Children are our assets and valuable resources because they learn things quickly.

Generally, children’s destinies depend on their families and schools. Also universities effect on their destinies when they grow up.

 

Therefore, at first we should focus on children’s education. Family, school, university are the most important systems for education.

 

B.      Define an institution to recognize and  attract logical criticizers;

Certainly, our country has some defects, and some people identify them. We have two kinds of criticizers; some people say defects loudly intentionally to blacken and make pessimism; as a result, our enemies benefit from the condition. However, we have some logical criticizers who are compassionate and faithful persons; they like contribute and participate to achieve the revolution’s goals.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۴۵
کریم ابراهیمی


بسم الله الرحمن الرحیم

من از سابق به مسائل کمٌی بیش از مسائل کیفی علاقه داشتم. اما با مباحثی که پول و مسائل مالی را شامل می شد جور نبودم. تا اینکه در جلسه معارفه گرایش صنعتی دکتر لطیفی گفتند گرایش صنعتی گرایشی کمی تحلیلی است و من به این گرایش علاقه زیادی پیدا کردم اما در هنگام انتخاب گرایش در عین ناباوری! گرایش بازرگانی را انتخاب کردم حالا به دلیلی که بماند! بعد از اینکه نامم را در گرایش بازرگانی ثبت کردم به دلیلی که آن هم بماند! گرایش صنعتی را انتخاب کرده و به مصاحبه برای ورود به گرایش صنعتی رفتم و خدا را شکر پذیرفته شدم اکنون هم خیلی از گرایش و انتخابم راضی هستم و اما حوزه تخصصی من در گرایش صنعتی... بماند ان شاالله در ادامه می آید البته اگر وبلاگ را پیگیری کنید... .

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۵۰
کریم ابراهیمی


بسم الله الرحمن الرحیم

به امید خدا در تاریخ 19 بهمن 91 مصادف با ایام مبارک دهه فجر وبلاگ اینجانب کریم ابراهیمی شروع به کار می کند. یا حق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۴۰
کریم ابراهیمی