ارثیه

شهادت ارثیه ماست؛ تا ارث خود را نگیریم آرام نخواهیم گرفت...

ارثیه

شهادت ارثیه ماست؛ تا ارث خود را نگیریم آرام نخواهیم گرفت...

ارثیه

۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

یه شعر گفتم اگر نظری دارید بهم بفرمایید لطفا

بسم الله الرحمن الرحیم

تو رسول الله اعظم من صغیر

ای مقامت عبد و معراج، ای رسول                   

  وی درون خانه ات عِطر بتول

ای پیمبر، ای گواه و ای شهید[1] 

ای حسین تو بلرزانده یزید

ای صفاتت جمله آیات هدی

وی تو ای راهت همان راه خدا

ای نبیِّ جمله انباء کتاب

نبّئونی کن سلامم ده جواب

ای تو ویژه مومن کلْمات[2] حق

اِتَّبِع ما یوحی آیات حق

ای علی را باب علمت، شهر علم

علم ما کان در برت، ای بحر علم

ای تو بَلِّغ آنچه را اُنزِل  الیک[3]

وی تو کرِّم[4] آنکه را سائل الیک

تو رسول الله اعظم من صغیر

من مسلمان و تویی بر من امیر

رحمه للعالمین مخصوصِ تو

عالم کون و مکان محسوسِ تو

راه قبرت را به ما بربسته اند

قلب ما را این چنین بشکسته اند

غافلند از آنکه قبرت قلب ماست

راه تو اندر دل اهل ولاست

رشدی و مابعد او قادر نبود

تا که نورت را کند اِطفاء زود

چون که نورت چشمه نور خداست

هرکه کافر گشت راهش پربلاست

دین تو غالب به هر آیین و دین

گرچه اکراه است اندر مشرکین[5]

خلق تو خوانده خدا خلق عظیم

 تو نذیری و بشیری و کریم

دست ما را تو بگیر و دل ببر

 تا مدینه، ای که تو فخر البشر

بی تو ما جامانده و ابن السبیل

تا که تو باشی به ما هستی کفیل

تا بگیرم از کف جودت برات

بر تو و بر اهل بیتت صد صلات

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 



[1]اشاره به آیه143 سوره بقره

[2][2]اشاره به آیه 158 اعراف؛ یومن بالله و بکلماته؛ که در قران این تعبیر فقط برای پیامبر به کار رفته است.

[3]اشاره به آیه 67 المائده

[4]کرامت داشتن

[5]اشاره به آیه لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۷
کریم ابراهیمی
متن پیش‌ رو، مقدمۀ امام صدر است به کتاب سیرة الرسول نوشتۀ استاد زکی بیضون. امام صدر این مقدمه را در تاریخ ۱۹۶۹/۱۲/۷ (۱۳۴۸/۹/۱۶) نگاشته است.


بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب‌العالمین والصلوة علی قائد الخلق و الرسول الأمین محمد و آله الأطهار مصابیح الهدی وسفن النجاة. 

یکی از اصولی که در سیرۀ پاک محمدی به آن برمی‌خوریم، اصلِ حرکتِ پیوسته و ثمربخشیِ پیوسته است. پیامبر (ص) این اصل را چنین تبیین فرموده است: «اگر زمان مرگ انسان مؤمنی فرا رسد و در دست خود نهالی داشته باشد، پیش از آنکه بمیرد، آن را می‌کارد.» این حدیث پیامبر دربارۀ مرد مؤمنی است که رسالت او در زندگی، کشاورزی و درخت‌کاری است.

این مؤمن وقتی که در باغش در حال کار است و نهالی در دست دارد، مرگش فرا می‌رسد. آن‌گونه که پیامبر (ص) می‌گوید، این مؤمن در برابر مرگ تسلیم نمی‌شود، بلکه آخرین لحظۀ باقی‌مانده از زندگی خود را نیز غنیمت می‌-شمارد. او جوهرۀ همین یک لحظه را بیرون می‌کشد و آن را به حیات دائمیِ تازه‌ای تبدیل می‌کند. او زمان را در جایی که حقیقت زمان را جاودانه سازد، متوقف می‌کند. 

در گفتۀ پیشوای ما این مؤمن، نهالی را که در دست دارد، می‌کارد و حیاتی نو را بنیان می‌گذارد. با رشد نهال آن حیات نیز بالنده می‌شود و سایه‌سار آن درختِ دارای شاخه‌ها و برگ‌ها و میوه‌های گوارا، آسایش را برای خستگان فراهم می‌آورد و هوایی پاک و غذایی کافی به انسان و به کسانی که «شما روزی‌دهندۀ آنان نیستید» تقدیم می‌کند. بدین‌ترتیب، حیاتی که آن مؤمنِ درخت‌کار پدید آورده، در تولید بشری نمود پیدا می‌کند؛ تولیدی که از آسایش و غذا ابزاری برای دهش و بخشندگی فراهم می‌آورد و این چنین است که درخت پاک ما از خاک سر بر می‌آورد تا به آسمان برسد و لحظه‌ای گذرا از عمر انسانِ محمدی به جاودانگی تبدیل می‌شود. 

این لحظه نمونه‌ای از آن عمری است که حضرت محمد (ص) برای امت خویش می‌خواهد: حرکتی پیوسته از گهواره تا گور؛ هر لحظه‌ای چشمه‌ای است؛ هر آنی کلیدی است برای جاودانگی. حیاتی معجزه‌گر؛ هر دمی فرصتی است برای محقق ساختن آرمان بی‌پایانی که آرام نمی‌گیرد و نمی‌ایستد و سیری‌ناپذیر است. 

حضرت محمد (ص) چنین حیاتی را به انسان مسلمان پیشنهاد می‌دهد. حیات او نیز حیات نمونه‌ای از همین رنگ بود: الگویی نیک برای انسان زنده. پیامبر بزرگوار اسلام همواره این اصل را در زندگی خود دنبال کرد و آن را به امت خویش نیز آموخت، همان‌گونه که همۀ دستورات خداوندی را به انسان ابلاغ کرد و خود نیز در حیات تابناکش آن‌ها را به کار بست و از این روست که زندگی او رسالتی الهی برای خوشبخت کردن انسان شده است. از این روست که مرتبۀ سیرۀ پیامبر (ص) پس از قرآن کریم است و اعمال این آفریده با سخنان خداوند قرین می‌شود و قلب او چنان به وحی الهی نزدیک شد که پیام‌آورنده و پیام‌گیرنده با یکدیگر درآمیختند و عاقل و معقول با هم متحد شدند. 

سیرۀ محمدی دومین رکن مکتب اسلام است و در مرتبۀ بعد از قرآن کریم و دانش‌های نهفته در آن قرار می‌گیرد. این سیره باید در سطح‌های گوناگون به قشرهای گوناگون مردم در هر کجا ارائه شود تا سرتاسر زندگی مسلمانان را فراگیرد و آن را یک‌پارچه حرکت و دهش کند. به نقل از تابناک
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۱:۳۰
کریم ابراهیمی

وصیت چارلی چاپلین به دخترش

دخترم، هیچ کس و هیچ چیز را در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند….. برهنگی بیماری عصر ماست. به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است.

به نقل از http://3ali3.com/

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۲
کریم ابراهیمی

با صدای جیغ زن از خواب پرید.

_<نور! یک نور عجیب در اتاق است!!>

مرد یهودی از خواب پرید و با شتاب به سمت اتاق رفت.چادررا که دید,همه چیز به یادش آمد.

چادر فاطمه(س)را به جای قرض به علی(ع) امانت گرفته بود.حالا نور چادر اتاق را پر کرده

بود.مرد یهودی و همسرش از تعجب و شگفت زدگی اقوامشان را خبر کردند و برای دیدن چادر

نورانی به منزل آوردند.با دیدن نور چادرفاطمه(س)هشتاد نفراز یهودی های مدینه مسلمان شدند.

بحار ج 43 ص 40 و خلاصه ای از این روایت در مناقب شهرآشوب ج 3 ص 118117 ,منتهی الآمال ص 160

حجاب,رساندن زن به رتبه عالی معنویت است.

به نقل از http://kalamepooya.blogfa.com/post-57.aspx

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۴
کریم ابراهیمی