امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه :
بدان که دنیا سراى آزمایش و گرفتارى است، که آدمى هرگز در آن ساعتى آسوده و بیکار نشود، مگر این که آن بیکارى در روز قیامت مایه افسوس او گردد.
نهج البلاغة : نامه ۵۹؛ دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث ج 1، ص 26
امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه :
بدان که دنیا سراى آزمایش و گرفتارى است، که آدمى هرگز در آن ساعتى آسوده و بیکار نشود، مگر این که آن بیکارى در روز قیامت مایه افسوس او گردد.
نهج البلاغة : نامه ۵۹؛ دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث ج 1، ص 26
یه شعر گفتم اگر نظری دارید بهم بفرمایید لطفا
بسم الله الرحمن الرحیم
تو رسول الله اعظم من صغیر
ای مقامت عبد و معراج، ای رسول
وی درون خانه ات عِطر بتول
ای پیمبر، ای گواه و ای شهید[1]
ای حسین تو بلرزانده یزید
ای صفاتت جمله آیات هدی
وی تو ای راهت همان راه خدا
ای نبیِّ جمله انباء کتاب
نبّئونی کن سلامم ده جواب
ای تو ویژه مومن کلْمات[2] حق
اِتَّبِع ما یوحی آیات حق
ای علی را باب علمت، شهر علم
علم ما کان در برت، ای بحر علم
ای تو بَلِّغ آنچه را اُنزِل الیک[3]
وی تو کرِّم[4] آنکه را سائل الیک
تو رسول الله اعظم من صغیر
من مسلمان و تویی بر من امیر
رحمه للعالمین مخصوصِ تو
عالم کون و مکان محسوسِ تو
راه قبرت را به ما بربسته اند
قلب ما را این چنین بشکسته اند
غافلند از آنکه قبرت قلب ماست
راه تو اندر دل اهل ولاست
رشدی و مابعد او قادر نبود
تا که نورت را کند اِطفاء زود
چون که نورت چشمه نور خداست
هرکه کافر گشت راهش پربلاست
دین تو غالب به هر آیین و دین
گرچه اکراه است اندر مشرکین[5]
خلق تو خوانده خدا خلق عظیم
تو نذیری و بشیری و کریم
دست ما را تو بگیر و دل ببر
تا مدینه، ای که تو فخر البشر
بی تو ما جامانده و ابن السبیل
تا که تو باشی به ما هستی کفیل
تا بگیرم از کف جودت برات
بر تو و بر اهل بیتت صد صلات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با صدای جیغ زن از خواب پرید.
_<نور! یک نور عجیب در اتاق است!!>
مرد یهودی از خواب پرید و با شتاب به سمت اتاق رفت.چادررا که دید,همه چیز به یادش آمد.
چادر فاطمه(س)را به جای قرض به علی(ع) امانت گرفته بود.حالا نور چادر اتاق را پر کرده
بود.مرد یهودی و همسرش از تعجب و شگفت زدگی اقوامشان را خبر کردند و برای دیدن چادر
نورانی به منزل آوردند.با دیدن نور چادرفاطمه(س)هشتاد نفراز یهودی های مدینه مسلمان شدند.
بحار ج 43 ص 40 و خلاصه ای از این روایت در مناقب شهرآشوب ج 3 ص 118117 ,منتهی الآمال ص 160
حجاب,رساندن زن به رتبه عالی معنویت است.
به نقل از http://kalamepooya.blogfa.com/post-57.aspx
وبلاگ بچه های حرم نوشت توی آمریکا مراسم روضه گرفته بودیم شب اول یه سیاه پوست هم اومد روضه براش یه مترجم گذاشتیم شبای بعد، همین جور هی تعداد سیاهپوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه روهم برای مراسم بگیریم شب آخر ۱۵۰ تا سیاهپوست گفتن که میخوان شیعه بشن! پرسیدم برای […]
وبلاگ بچه های حرمنوشت
توی آمریکا مراسم روضه گرفته بودیم
شب اول یه سیاه پوست هم اومد روضه
براش یه مترجم گذاشتیم
شبای بعد، همین جور هی تعداد سیاهپوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه روهم برای مراسم بگیریم
شب آخر ۱۵۰ تا سیاهپوست گفتن که میخوان شیعه بشن!
پرسیدم برای چی میخواین شیعه بشین؟!
همه نگاه کردن به سیاهپوستی که شب اول اومده بود روضه!
ازش پرسیدم برای چی شیعه؟
گفت: شب اول یه تیکه از روضه جون رو خوندی( غلام سیاه امام حسین)
همونی که وقتی امام حسین سرش رو گذاشت روی پای خودش، سه بار سرش رو انداخت گفت جایی که سر علی اکبر بوده جای سر جون نیست!!؟
ولی امام حسین سرش رو گذاشت روی پاهاش و جون شهید شد..
من رفتم به این سیاهپوستا گفتم: بیایید که دینی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره….
ای شاه این غلام که همرنگ موی توست
خانه هایی که بالاخره بی غیرتمان میکند پلاک ۱۲ به نقل از قدس آنلاین : صفای خانههای قدیمی برای نسلی که آن خانهها را به یاد دارند همیشه خاطره انگیز است؛ خانههایی که بوی کاهگل آب خورده و گلهای باغچه در عصرهای بهار و تابستان روح آدمی را به پرواز در می آورد و خستگی […]
خانه هایی که بالاخره بی غیرتمان میکند
پلاک ۱۲ به نقل از قدس آنلاین : صفای خانههای قدیمی برای نسلی که آن خانهها را به یاد دارند همیشه خاطره انگیز است؛ خانههایی که بوی کاهگل آب خورده و گلهای باغچه در عصرهای بهار و تابستان روح آدمی را به پرواز در می آورد و خستگی یک روز پرکار را از جان به در میبرد؛ معماری روح افزایی که انسان در آن هم احساس آرامش داشت و هم حس امنیت. امّا امروز دیگر آن خانهها به خاطره تبدیل شده اند و به جای هر کدام از آنها برجهایی با اتاقهای قوطی کبریتی سبز شده است که حکم سر پناهی را دارد که در واقع انسان را فقط از گرما و سرما و باد و باران، آن هم با هزینه ایی کمر شکن در امان میدارد؛ خانه هایی که نه به روح، نه به روان و نه حتی به باور های سنتی و مذهبی انسان کاری دارد .
سوغات معماری بشر متمدن غربی؟! برای انسان سنت گرای شرقی چیزی جز خرد شدن روان او زیر ستون های سر به فلک کشیده و بر باد رفتن آداب و سنتهای چند صد ساله اش بر بلندای سازه های نوین به همراه نداشته است.
خانه های قدیمی مان یادش بخیر، از در، که میخواستی وارد شوی راهروی داشت به اسم دهلیز ، که با یک زاویه در انتهای آن جلوی دید هر انسانی را به حریم خانه هایمان میگرفت بر عکس خانه های امروزی که گاه با باز کردن در، تا انتهای اتاق خواب به راحتی در رصد رهگذران قرار میگیرد.
از دهلیز که میگذشتی به حیاتی میرسیدی که فزایش بهشت کوچکی را متصور میکرد، و انسان با لم دادن روی تخت کنار حوض با خود فکر میکرد آیا آرامشی به این پایه برای ملوک هست ؟ و از عمق وجود فریاد میزد “این المولوک” تا آرامش را در سایه سادگی احساس کنند .
خانه های طاق چشمه ای قدیم از سه بخش بیرونی ، اندرونی و هشتی که اندرونی را به بیرونی متصل مینمود تشکیل میشد، تا حریمها بیشتر حفظ شود و در رفت آمد اغیار به منزل، خانواده ها راحت باشند و نیاز نباشد برای انجام امور خانه از عفت و حجابشان بگذرند. اندرونی خانه نیز متشکل از چندین اتاق با دیوارهای قطور بود، که با خشتهای سفالین که خود عایق صوتی بسیار قوی بودند از یکدیگر جدا میشد، تا حتی صدایی از اتاقی یه اتاق دیگر نرود و همسران بتوانند در مسائل زناشویی از فرزندان خود حریم نگه دارند، آنها پای منبر آقای محل این دو راوایت را شنیده بودند که :
رسول خدا (ص) می فرماید: سوگند به کسی که جان من در دست اوست اگر مردی با همسرش آمیزش کند و در اتاق طفل بیداری باشد که آن دو را در حال جماع مشاهده کند و سخنانشان و حتی صدای نفس کشیدنشان را بشنود آن کودک هرگزموفق نخواهد شد و آلوده به زنا خواهد شد چه دختر باشد و چه پسر.[۱]
و نیز
ابن راشد از پدرش نقل میکند که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود مرد با همسر و کنیزش درحالی که کودکی در خانه هست مجامعت نکند چرا که این از چیزهاییست که باعث زنا کار شدن فرزند میگردد. [۲]
آنها به این حرفها اعتقاد داشتند.
اما دیری نپائید که معماری فرنگی، ارمغان تازه ای برایمان آورد؛ آرام آرام دیوار آشپزخانه ها که حریمی مخصوص بانوان بود کوتاه شد و نام اُپن را بر آن نهادند. آن روز ها هرکس میخواست خود را متمدن جلوه دهد، کلنگی برمیداشت و حریم حرمش را فرو میریخت تا از قافله غربی شدن جا نماند و متدینین جامعه نیز کم کم همراه شدند. دیری نپائید که خانه ها میل به یک پارچگی کردند و دیگر خبری از اتاقهای تو در تو نبود و فقط یک یا دو خواب آن هم محض انباری ساخته میشد؛ کار به همین جا ختم نشد و چند صباحیست که دیوارهای اتاق خواب هم برداشته شده و به بهانه کوچکی خانه، اندرونی وبیرونی و نشیمن، همه یکی شده تخت در کنار مهمانسرا نمای جدیدی به خانه داده است و از آن فراتر حمام های شیشه ای زینت افزای خانه ها شده اند . حالا به خود آمدیم و نگاه میکنیم دیگر خبری از آن همه آداب و رسوم و حریم باقی نمانده است دیگر چیزی به اسم محرم و نامحرم باقی نمانده است دیگر اتاق خواب جدا معنی ندارد.
حالا مخدرات ما از پرده برون افتاده اند
این خانه ها بالاخره بی غیرتمان میکند.
مادرم آن پائین
استکانها را در خاطره شط می شست
شهر پیدا بود
رویش هندسی سیمان ، آهن ، سنگ
سقف بی کفتر صدها اتوبوس…
به نقل از http://pelake12.ir/
[۱] محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج۵ ،ص ۵۰۰
[۲] همان
باسمه تعالی
سلام
چند نکته راجع به چند تا از منابع آزمون دکتری مدیریت 94:
برای تئوری های مدیریت کتاب مدیریت عمومی دکتر الوانی
برای آمار دو جلد کتاب دکتر آذر و دکتر مومنی؛ آمار و کاربرد آن در مدیریت
برای رفتار: کتاب دکتر رضاییان
برای زبان: 60 تا skill کتاب قرمز رنگ longman؛ بنده این 60 تا مهارت را به فارسی خلاصه کردم اما دستنویس است اگر داوطلب محترمی خواست اطلاعات بیشتری بداند به این آدرس پیام بفرستد:ebrahemi68@gmail.com
البته چند تا از دوستان می فرمودند کتب مدرسان شریف هم خوبه؛ کلا چون آزمون تستی است به نظر تست زنی قبل از کنکور و مطالعه کتب خلاصه دروس، هم کارساز باشد
ضمنا دوستان برای مطالعه منابع تحقیقات بیشتری انجام دهند بنده فقط چند پیشنهاد دادم که قطعا ناقص است...
دوستان یادشون نره سوابق پژوهشی هم مهم است...
یا علی مدد؛ انشاالله همه کسانی که قبول میشوند بتونن به این نظام مقدس خدمت خالصانه کنند. د
باسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
اینجانب به عنوان یکی از دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام و به عنوان کسی که خود را به شدت مدیون این دانشگاه که تبعا حاصل رنج و زحمات فراوان حضرت آیت الله مهدوی کنی است می داند تسلیت خود را به دانشجویان این دانشگاه و مردم قدرشناس کشور اعلام می نمایم. خداوند این مجاهد مخلص را در صف اولیائش قرار دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
باشـگاه کشـتی بودیم که یکی از بچـه ها به ابــراهیم گفـت :
ابرام جـون! تیـپ و هیکلـت خیلی جالـب شـــده. توی راه که می اومـدی دوتا دختـر پشـت سرت بـودن و مرتـب از تو حـرف میـزدند.
بعد ادامه داد : شلــوار و پیرهن شیـک که پوشـیدی، ساک ورزشی هم که دسـت گرفتی ، کاملاً معلومه ورزشکاری!
ابراهیم خیلی نارحت شد. رفت توی فکر. اصلاً تـوقع چنیـن چیزی را نداشـت.
جلسـه بعد که ابراهـیم را دیـدم خـنده ام گرفته ؛ پیراهن بلنــد پوشیده بود و شلوار گشـاد! به جای سـاک ورزشی هم کیسـه پلاسـتیکی دست گـرفته بـود.
تیپش به هر آدمی می خورد غیر از کـشتی گیر.
بچه ها میگفتــند : تو دیگه چه جـور آدمی هسـتی! ما باشگـاه میایم تا هیکـل ورزشـکاری پیدا کنـیم. بعد هم لباس تنـگ بپوشـیم. اما تو با این هیکل قشـنگ و رو فرم،آخه این چه لباس هائیه که میپوشی؟!
ابراهیم به این حــرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه ای باشه ، فقط ضرره.
ـ......
امام علی (ع) میفرمایـد :
زکـات زیــبایی عفـت و پاکــدامنی اسـت.
دفترچه گناهان یک شهید 16 ساله !!!
در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.گناهان یک هفته او اینها بود :
شنبه : بدون وضو خوابیدم .
یکشنبه : خنده بلند در جمع .
دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات .
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد : در تفحص شهدا ، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود. راوی در سطر آخر افزوده بود که : دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...
ماچی؟؟؟کجای راهیم؟؟؟!!!!
باسمه تعالی
تو جمهوری اسلامی تو مملکت شیعه نشین خدایا این چه فضاییه حاکم شده؟؟؟
ماجرا از این قراره که خانم الهام چرخنده بازیگر محترم فیلم آوای باران در یک برنامه شعری از امام علی علیه السلام می خونه بعد هم عید رو به رهبری تبریک میگه؛ اما بعدش سایت معادله از قول ایشون نوشته بود که به ایشون تو سایتها حسابی توهین کرده بودند.
رک و پوست کنده بگم، این چه فضایی که تو سینما و تلویزیون حاکم شده ای خدااااا.... . تو جمهوری اسلامی تو مملکت شیعه نشین یه بازیگر دم از امام علی می زنه بعد یه تبریک به رهبرش میگه بعدش چی میشه؟ بعدش خانم چرخنده می نویسه منو تهدید کردند؟ خدایی مقصر کیه؟؟؟ بازیگر تلویزیون جمهوری اسلامی نمی تونه دم از عین اسلام که علی هست بزنه؟؟ نمیتونه به رهبر علویش تبریک بگه؟؟؟ کی این فضا رو حاکم کرده؟؟؟ فضایی که بازیگر تلویزیون جمهوری اسلامی باید به خاطر ابراز مسلمونیش تاوان بده؟؟ فضایی که باید همه از اینکه یه بازیگر به رهبرش تبریک می گه احساس امنیت نکنن؟؟؟ فضایی که وقتی یه بازیگر اینجوری حرف می زنه همه تعجب کنن؟؟ به نظر شما تعجب برای موارد استثنا نیست؟؟ به نظر من که هست. یعنی یک استثنا رخ داده که اینجوری فضا رو مشوش کرده. یعنی اگر این ابراز مسلمونی برا بازیگر ها قاعده شده بود هیچ کس جرأت نمی کرد علیه اون بازیگر حرف بزنه. شبهه اینجاست که مقصر کیه؟ مقصر این فضا که یه بازیگر ابراز مسلمونی کنه بعد تهدیدش کنن. یعنی ابراز مسلمونی ریسکه!!! وای خدا!!! دیگه بازیگرها راحت نمیتونن بگن ما علی رو دوست داریم یا رهبرمون رو دوست داریم؟ اما بازیگرها راحت میتونن بدحجاب باشند!!! ولی تو فیلما باید باحجاب باشند؛ خب اگه حجاب خوبه چرا فقط تو فیلما؟ اگرم بده چرا تو فیلما کار بد میکنن یعنی حجاب رو رعایت می کنن؟ خلاصه یا مقصر ... که کار رو جوری مدیریت نکرده که همگان بدونن کسی که میاد پشت تلویزیون بازی می کنه این یک شهروند مسلمونه نه یک لائیک!!! یا مقصر یکی دیگه هست یا اصلا کسی تقصیری نداره...
امام ابرقدرتها را خوب شناخته بود؛ با قدرتهاى سلطهگر و تجاوزگر نمیشود با التماس حرف زد. تا وقتى شما التماس کنید، عقبنشینى کنید، نرمش بخرج بدهید، طبیعت سلطهطلب این است که مُشتهاى خود را گرهتر میکند، تهدید خود را جدیتر میکند، چهرهى خود را خشمگینتر میکند و جلوتر مىآید. حق را با ایستادگى باید گرفت. ملت ایران به حقِ استدلال خود دست یافت، عزت خود را تأمین کرد، مرزهاى خود را امن کرد، یک حکومت باثبات در کشور به برکت همین ایستادگى، به برکت همین مجاهدت به وجود آورد؛ احساس قدرت کردمقام معظم رهبری خرداد1386.
بسم الله الرحمن الرحیم
توصیه آیت الله سیستانی به ظریف در مورد آیت الله خامنه ای
در سفر شهریور ماه محمد جواد ظریف به عراق و دیدار وی با آیت الله سیستانی، این مرجع تقلید ضمن تقدیر از دیدگاه های ظریف، به وی گفته است: " اخیرا کتاب "سفیر "شما را خوانده ام. من شما را مرد علم و عمل می دانم. خاطرات شما خوب و خواندنی بود." آیت الله سیستانی همچنین خطاب به وزیر خارجه کشورمان گفته است: " اقتدار امروز شما مرهون رهبری هوشمند ایران اسلامی است. مشکلات کنونی عراق هم ناشی از نداشتن رهبری چون حضرت آیت الله خامنه ای است. قدر رهبری عزیز خود را بدانید. من هر روز برای ایشان دعا می کنم."
به نقل از سایت moadele.ir
آیتالله وحید خراسانی در شعری به بیان اوصاف و ویژگیهای شخصیتی حضرت زهرا(س) پرداخته است.
ای بلند اختر که ناموس خدای اکبری
عقلِ کل را دختری و علمِ کل را همسری
زینت عرش خدا پرورده دامان توست
یازده خورشید چرخ معرفت را مادری
آنکه بُد منت وجودش بر تمام ماسوی
گشت ممنون عطای حق که دادش کوثری
تاج فرق عالم و آدم بود ختم رسل
بر سر آن سرور کون و مکان تو افسری
از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست
ای که در آغوش خود خون خدا میپروری
مقتدای حضرت عیسی بود فرزند تو
آن چه در وصف تو گویم باز از آن برتری
باسمه تعالی
بیایید به اندازه توکل به موبایل به خدا هم توکل داشته باشیم؛ بیایید وقتی احساس آرامش از داشتن موبایل می کنیم احساس آرامش از داشتن خدا را هم فراموش نکنیم. بیایید به جای اینکه با همراه اول از تنهایی دربیاییم با خدا از تنهایی دربیاییم و بدانیم که هیچکس تنها نیست اما با خداست که تنها نیست نه با همراه اول... .
پیامبر صلىاللهعلیهوآله
واى به حال صنعت گران امّت من ، از این که در کار مردم امروز و فردا کنند |
|
وسائل الشیعه ، ح ۱۲ ، ص ۳۱۰
بسم الله الرحمن الرحیم
روزنامه آسمان گل کاشت!!!
روزنامه بهار دست شما درد نکند زحمت کشیدید.شاید شما بودید که با آن مطلب قبیح باب قبیح گویی را باز کردید...
انگار تکرار برخی از حوادث این روزگار برای ما هیچ عبرتی نمی آورد؛
نمی خواهد بروید در جلسه بررسی کنید؛ چیزی که عیبش آشکار است و غباری ندارد که نیاز به جلسه ندارد؛ کدام انسان عاقلی اجازه می دهد مارها در دستش پرورش یابند؛ ولی برخی از ماها انگار اینگونه شده ایم؛ چرا؟ چون روزنامه بهار آمد و هرآنچه خواست نوشت و منتشر کرد؛ زهر خودش را ریخت بعد گفت معذرت می خواهم!!! نوشداروی پس از مرگ سهراب!!! حالا که حرفت را زدی معذرت به چه کار آید؟؟ استاد طاهرزاده در پاسخ به مطلب اهانت آمیز روزنامه بهار در خصوص خلافت امیرمومنان(علیه السلام) نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
بچه تر که بودم فکر کنم اخلاص بیشتری داشتم؛ مثلا از روی سیاست یا برای آدم جمع کردن به دور خودم، نبود که به دیگران سلام می کردم؛ به این فکر نمی کردم که اگر سلام کنم در آینده به دردم می خوره، یعنی از روی نفس نبود؛ حالا بعضی اوقات سلام و حال و احوالپرسیها هم بوی ریا گرفته، بوی دکان زدن، بوی سیاست؛ ای کاش تعلقم به این دنیا و مافیها کمتر بود و برای خدا هم کار می کردم... ای کاش
بسم الله الرحمن الرحیم
زهی خیال باطل...
آمریکا بوسیله ظلم، زورگویی، تزویر و دورویی کشورهایی را مورد حمله قرار داده است و اگر با همین روند فکر سلطه بر ایران را در سربپروراند قطعا مغلوب خواهد شد؛ چرا که طبق فرمودهی امام علی(علیه السلام): ما ظَفِرَ من ظَفِرَ الاثمُ بِه و الغالبُ بالشّرِّ مغلوبٌ؛ آن کس که گناه بر او چیرگی یافت پیروز نشد و آن کس که با بدی و شر پیروز شد شکست خورده است.
یکی از سیاستهای مهم آمریکا در حمله به افغانستان و عراق، ایجاد دستاویزی خودساخته بوده تا همان دستاویز را پیراهن عثمان کنند و به خونخواهی قیام کنند؛ استراتژی آنها اینگونه است که در گام اول آن کشوری که زورگویی و سلطه نپذیرد را شناسایی و سپس علیه آن کشور یک پرونده درست کرده و آن پرونده را در اذهان مردم رسوخ داده تا افکار عمومی را به خود جذب کرده و چهرهی کشورهای سلطه ناپذیر را در بین افکار عمومی خراب نمایند. پس از آن که حملات تبلیغاتی آنها رسالت خود را به پایان رسانید نوبت به حمله نظامی و نابودی کشور هدف میرسد. همانگونه که علیه سوریه پرونده سلاح شیمیایی درست کردند.
به نظر بنده آنها به احتمال، به دنبال پیاده کردن استراتژی فوق در قبال ایران هستند؛ یعنی می خواهند با به ظاهر توافق ژنو، شرایط سختی را به ایران تحمیل کنند به حدی که جمهوری اسلامی نتواند این شرایط را تحمل کرده و در نتیجه جمهوری اسلامی را مجبور به نقض توافق نمایند؛ در این صورت دستاویزی را پیراهن عثمان کرده و تا می توانند با حملات تبلیغاتی از جمله اینکه ما می خواهیم مانع ساخت سلاح هسته ای توسط ایران شویم و ... بر ایران می تازند و پس از اینکه چهره بین المللی جمهوری اسلامی ایران را در میان کشورها منفور کردند، به ایران حمله کرده و اهداف شوم خود را دنبال می کنند؛ در هر صورت آنها از توافقنامه می خواهند 100 امتیاز بگیرند ولی هیچ امتیازی را به ایران ندهند.
سناریوی دوم این است که استکبار در پی آن است تا با توافقنامه، ایران را عریان کند؛ یعنی توافقنامه نه تنها منجر به تعطیلی انرژی هسته ای شود، بلکه به دنبال این هستند که صنایع دفاعی و نظامی کشور را تعطیل کنند تا به راحتی بتوانند بر ایران تاخته و در نتیجه امنیت اسرائیل تأمین شود.
اما به نظر می رسد، جمهوری اسلامی ایران به مدد الهی خواب را از چشمان استکبار گرفته است؛ از یک طرف ترس آنها از این است که اگر حمله کنند باز هم اتفاقی چون طبس برایشان رخ دهد و ریگهایی که جنود خداوند بودند از میهن اسلامی دفاع کنند؛ از سوی دیگر می دانند که هر روز که ایران اسلامی زنده باشد به اندازهی یک روز از عمر آنها کاسته میشود چرا که اسلام با استکبار بنای سازش ندارد.
امام صادق علیه السلام : : | ||||||||||||||
إنَّما أولِیائِیَ الَّذینَ سَلَّموا لِأَمرِنا، وَاتَّبَعوا آثارَنا ، وَاقتَدَوا بِنا فی کُلِّ اُمورِنا | ||||||||||||||
دوستان من ، در حقیقت ، کسانى هستند که در برابر فرمان ما (اهل بیت) ، گردن نهادند ، و از سنّت ما پیروى کردند ، و در همه کارهاى ما به ما اقتدا نمودند. | ||||||||||||||
دانشنامه قرآن و حدیث :ج4، ص200 |
||||||||||||||
۴۰ روز مصیبت نبینی، ملعونی!
ﯾﻮﻧﺲ اﺑﻦ ﯾﻌﻘﻮب از اﻣﺎم ﺻﺎدق ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﻧﻘﻞﮐﺮدﻩاﺳﺖ: درﺧﺼﻮص ﻣﻮﻣﻨﺎن، ﻫﺮ ﺑﺪﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﻬﻞروز آﺳﯿﺒﯽ ﺑﻪ آن وارد ﻧﺸﻮد،
ﻣﻠﻌﻮن اﺳﺖ و دور از رﺣﻤﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ. ﮔﻔﺘﻢ: واﻗﻌﺎ ﻣﻠﻌﻮن اﺳﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮدند: ﺑﻠﻪ. ﮔﻔﺘﻢ: واﻗﻌﺎ؟ ﺑﺎز ﻓﺮﻣﻮدند: ﺑﻠﻪ. ﭘﺲ ﭼﻮن اﻣﺎم ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﺮای ﻣﻦ را ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮدند، ﻓﺮﻣﻮدند: ای ﯾﻮﻧﺲ! از ﺟﻤﻠﻪ ی ﺑﻼ و آﺳﯿﺐ ﺑﻪ ﺑﺪن ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺮاش ﭘﻮﺳﺖ و ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮردن و ﻟﻐﺰﯾﺪن و ﯾﮏ ﺳﺨﺘﯽ و ﺧﻄﺎ ﮐﺮدن و ﭘﺎرﻩ ﺷﺪن ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ و ﭼﺸﻢ درد و ﻣﺎﻧﻨﺪاﯾﻨﻬﺎ اﺳﺖ، ﻧﻪﻟﺰوﻣﺎ ﻣﺼﯿﺒﺖﻫﺎی ﺑﺰرگ. ﻣﻮﻣﻦ ﻧﺰد ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺎﻓﻀﯿﻠﺖﺗﺮ و ﮔﺮاﻣﯽﺗﺮ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﺬارد ﭼﻬﻞ روز ﺑﺮ او ﺑﮕﺬرد و ﮔﻨﺎﻫﺎن او را ﭘﺎک ﻧﻨﻤﺎﯾﺪ؛ وﻟﻮ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻏﻢ ﭘﻨﻬﺎن در دلی ، ﮐﻪ او ﻧﻔﻬﻤﺪ اﯾﻦ ﻏﻢ از ﮐﺠﺎ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﺧﺪا ﻗﺴﻢ، وﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ از ﺷﻤﺎ ﺳﮑﻪﻫﺎی درﻫﻢ را در ﮐﻒ دﺳﺖ وزن ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻘﺼﺎن آن ﺷﺪﻩ و ﻏﺼﻪدار ﻣﯽﺷﻮد، ﺳﭙﺲ دوﺑﺎرﻩ وزن ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ وزﻧﺶ درﺳﺖ ﺑﻮدﻩ، ﻫﻤﯿﻦ ﻏﺼﻪ ﮐﻮﺗﺎﻩ و ﮔﺬرا...ﻣﻮﺟﺐ آﻣﺮزش ﺑﺮﺧﯽ از ﮔﻨﺎﻫﺎن اوﺳﺖ.
۷ اﻟﻮﺳﺎﺋﻞ: ۱۱ / ۵۱۸ ج ۲۱ اﻟﺒﺤﺎر: ۷۶ / ۳۵۴ ج ﻋﻦ ﻛﻨﺰ اﻟﻜﺮاﺟﻜﯽ: ص ۶۳ ﺑﺈﺳﻨﺎدﻩ ﻋﻦﯾﻮﻧﺲ ﺑﻦ ﯾﻌﻘﻮب
پ ن: از امام ره نقل شده وقتی یکی از نزدیکان شان از اذیت ها و گریه های بچه اش گلایه کرده بود، امام فرموده بودند کاش جای شما بودم، شما نمی دانید با تحمل این رنج چه اجری می برید. به نقل از جهان نیوزhttp://www.jahannews.com/vdcd9f0s9yt0o96.2a2y.txt
یه شعر گفتم اگر نظری دارید بهم بفرمایید لطفا
بسم الله الرحمن الرحیم
تو رسول الله اعظم من صغیر
ای مقامت عبد و معراج، ای رسول
وی درون خانه ات عِطر بتول
ای پیمبر، ای گواه و ای شهید[1]
ای حسین تو بلرزانده یزید
ای صفاتت جمله آیات هدی
وی تو ای راهت همان راه خدا
ای نبیِّ جمله انباء کتاب
نبّئونی کن سلامم ده جواب
ای تو ویژه مومن کلْمات[2] حق
اِتَّبِع ما یوحی آیات حق
ای علی را باب علمت، شهر علم
علم ما کان در برت، ای بحر علم
ای تو بَلِّغ آنچه را اُنزِل الیک[3]
وی تو کرِّم[4] آنکه را سائل الیک
تو رسول الله اعظم من صغیر
من مسلمان و تویی بر من امیر
رحمه للعالمین مخصوصِ تو
عالم کون و مکان محسوسِ تو
راه قبرت را به ما بربسته اند
قلب ما را این چنین بشکسته اند
غافلند از آنکه قبرت قلب ماست
راه تو اندر دل اهل ولاست
رشدی و مابعد او قادر نبود
تا که نورت را کند اِطفاء زود
چون که نورت چشمه نور خداست
هرکه کافر گشت راهش پربلاست
دین تو غالب به هر آیین و دین
گرچه اکراه است اندر مشرکین[5]
خلق تو خوانده خدا خلق عظیم
تو نذیری و بشیری و کریم
دست ما را تو بگیر و دل ببر
تا مدینه، ای که تو فخر البشر
بی تو ما جامانده و ابن السبیل
تا که تو باشی به ما هستی کفیل
تا بگیرم از کف جودت برات
بر تو و بر اهل بیتت صد صلات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم